مهدویت و آینده بشر، از دریچهٔ روایات

0 0
  • تاریخ : 1403/11/26
  • بازدید : 49
امتیاز 0.00 تعداد رای 0

مهدویت و آینده بشر، از دریچهٔ روایات

.

مهدویت و آینده بشر؛ از دریچه روایات

...دقت در پیشگویی بزرگان دین درباره آینده جهان، دو قسمت است:

قسمت اول، شر و فساد و نگرانی و جنگ‌های عمومی سرد و گرم، همه خلق و همه‌جا را می‌گیرد؛ البته این هم نتیجه تکامل معنوی و صنعتی بشر است، که از جهت تکامل معنوی، تأثر و حساسیت و نارضایتی افزوده می‌گردد و شهوات و سرگرمی‌ها قانع نمی‌سازد و محیط جهان برایش تنگ می‌شود و از جهت تکامل صنعتی ارتباطات چنان می‌گردد که فشارها و مصائب در اعصاب همه اثر می‌گذارد و وسیله تجاوز و تعدّی افزوده می‌شود، چنان‌‌که امروز برای ما بیش از گذشته محسوس شده؛ به این جهت یک آمادگی عمومی فراهم می‌گردد و عموم مردم از اصلاح و تدبیر عاجز می‌شوند و کار اداره خلق از دست زمامداران سیاست بیرون می‌رود.

معنای - بعد ما مُلأت ظلما و جورا - اشاره به همین است که اندیشه‌ها و خاطرها را ستم و بیدادگری پر کرده باشد.

در نهج البلاغه از امیر المؤمنین است:

«...حَتَّی تَقُومَ اَلْحَرْبُ بِكُمْ عَلَی سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلاَفُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا أَلاَ وَ فِي غَدٍ وَ سَيَأْتِي غَدٌ بِمَا لاَ تَعْرِفُونَ يَأْخُذُ اَلْوَالِي مِنْ غَيْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِي أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ اَلْأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا فَيُرِيكُمْ كَيْفَ عَدْلُ اَلسِّيرَةِ وَ يُحْيِي مَيِّتَ اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ.»

...کار به آن‌جا می‌رسد که آن جنگ مهیب، همهٔ شما را به‌پا می‌دارد در حالی‌که دندان‌های خشمگین خود را می‌نمایاند، پستان‌های خود را پُر شیر دارد، عاقبت آن بسی زهرآگین است؛ هوشیار باشید در آغاز فردا؛ و فردا، چیزها خواهد پیش آورد که درک نمی‌کنید؛ دستگیر می‌نماید کارفرمای غیر آن دولت‌ها کارفرمایان آن‌ها را در اثر رفتار بدشان، و بیرون می‌دهد زمین برای او از هر نوع ذخایر پرارزش خود و رایگان به جلوی او می‌اندازد کلیدهای خود را، پس به شما خواهد نشان داد کیفیت روش عدل را و زنده می‌گرداند کتاب و سنّت مرده را.

چنان‌که ملاحظه می‌نمایید، امیر المؤمنین، با چشم غیب‌بین، جنگی را در آینده دور می‌نگرد و خبر می‌دهد؛ جنگی که همه را وادار می‌نماید و به تمام قُوا، بشر را به‌پا می‌دارد، مانند درنده، دهان باز می‌کند و دندان‌های خشمگین خود را نشان می‌دهد، و همه‌گونه نیروی غذایی و ذخیره دنبال خود می‌کشاند. آغاز آن برای فرمان‌روایان، در نتیجهٔ پیشرفتِ دست‌یافتن به غنائم، شیرین و عاقبت‌اش زهرآگین است؛ چه نفوسی از میان می‌روند و چه خساراتی به تمدن گذشته می‌رسد!

پس از این جمله، گویا امیر المؤمنین آن‌چه در آینده می‌نگرد برای شنوندگان‌اش قابل درک نبوده که می‌گوید: فردا آن‌چه می‌آورد برای شما فهمیدنی نیست؛ آن‌گاه گویا اشاره به خاموش شدن آتش جنگ و دستگیرشدن جنگجویان و آتش‌افروزان و ظهور آن مرد الهی قائم به عدل می‌نماید و درباره‌اش با اشارات لطیف و بلیغ می‌گوید:کلیدهای علوم و اکتشافات و منابع ثروت به دست او خواهد افتاد و آن‌ها را در راه اقامه عدل مورد انتظار عموم و اجرای دستورات کتاب و سنت به کار می‌برد.

باز درباره همین مصلح موعود در جمله دیگر همین خطبه می‌گوید:

«... يَعْطِفُ اَلْهَوَى عَلَى اَلْهُدَى إِذَا عَطَفُوا اَلْهُدَى عَلَى اَلْهَوَى وَ يَعْطِفُ اَلرَّأْيَ عَلَى اَلْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا اَلْقُرْآنَ عَلَى اَلرَّأْيِ...»

هویٰ را به سوی هدایت برمی‌گرداند چنان‌که هدایت را به سوی هویٰ برگردانده بودند و رأی را به قرآن برمی‌گرداند چنان‌که قرآن را به رأی برگردانده بودند

این جمله، محیط عقلی و فکری را می‌نماید که مردم چنان بالا آمده‌اند و تکامل به جایی رسیده که عقل و هدایت از پیروی از شهوات و محکومیت غرایز می‌تواند یکسره آزاد و حاکم شود، که آن مرد الهی با نیروی تربیت‌اش، وضع نفسانی بشر را بر می‌گرداند و قانون الهی و هدایت بر همه حاکم خواهد شد.

خلاصه‌ای از اخبار و احادیث دیگر

آن امام آن‌گاه ظاهر می‌شود که افکار عمومی از تجربه‌های تلخ گذشته و مدت بی‌سرپرستی الهی و ستم‌ها، کاملاً مستعد شده و همهٔ خلق به جان آمده و برای پذیرفتن ندای حق آماده باشند؛ ندای ظهور حق از مکه خواهد برخواست؛ چون مکّه اول خانه‌ای است که نخستین ندای توحید از آن‌جا به عالم رسیده و نمونه محیط امنیت و حق‌پرستی است.

دعوت دوم که قیام پیغمبر خاتم است نیز از آن‌جا برخاست، ندای سوم که دعوت نهایی اصلاح است، از آن‌جا به وسایلی که هست به همه عالم می‌رسد؛ سیصد و سیزده نفر، که اصحاب خاص و هسته مرکزی این تشکیلات هستند، در مدت اندکی، در مکه به هم پیوسته می‌شوند، بعضی شب جای خواب خود را ترک می‌کنند صبح در مکه‌اند؛ بعضی روز آشکارا حرکت می‌کنند و بالای ابر یا در میان ابر سیر می‌کنند

"... قَزَعاً كَقَزَعِ اَلْخَرِيفِ

«...وَ بَعْضُهُمْ يَسِيرُ فِي اَلسَّحَابِ نَهَاراً ..."

بعضی در مدت اندکی خود را می‌رسانند

" ...يَجْتَمِعُونَ وَ اَللَّهِ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ "

این عده، رؤسای تشکیلات مختلف و سران حزب الله و مردمی خداپرست، عالم، سلحشور، جنگی‌اند.

از رسول (ص):

«...رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهَارِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ اَلْحَدِيدِ فَيُبَايِعُونَهُ بَيْنَ اَلرُّكْنِ وَ اَلْمَقَامِ... "

...مردمی شب زنده‌دارند؛ در شب راهب‌اند؛ روز، شیران بیشه‌اند، گویا دل‌هاشان، قطعه‌های فولاد است؛ میان رکن و مقام با امام بیعت می‌کنند...

چون عده آن‌ها کامل شد، آغاز اصلاحات از سرزمین ظهور اوّلی اسلام شروع خواهد شد، با نیروی معنوی و به دست گرفتن وسائل و اسباب طبیعی که در آن روزِ دنیا البته مهم‌تر و هولناک‌تر است، حرکت می‌کنند و دشمنان را از میان برمی‌دارند. همان اسرار و رموزی که خداوند در طبیعت قرار داده و مغزهایی را مستعد کشف آن نموده و مدت‌ها پیشرفت مقاصد فاسد و خون ریزی‌های نژادی و مرامی بوده، در دولت قائم، در راه حق و تکامل نفوس و خدمت به اجتماع خواهد صرف شد.

 از امام رضا (ع) ، آن حضرت از پدران بزرگوارش، از رسول خدا (ص) فرمود:

 در وحیِ معراج، خداوند، آخرِ کارِ اسلام و ظهور آن‌را برای من بیان کرد؛ آن‌گاه شخصیتی که از ذریّه من، به دست او، عالَم اصلاح می‌شود توصیف نمود؛ که آخر آن حدیث این چند جمله است:

«...و لأطهّرن الأرض بآخرهم من أعدائي، و لأملّكنه مشارق الأرض و مغاربها، و لأسخرن له الرياح و لا ذلّلن له السحاب الصعاب، و لأرقينّه في الأسباب، و لأنصرنّه بجندي و لأمدنّه بملائكتي حتّى يعلن دعوتى و يجمع الخلق على توحيدى، ثمّ لأديمنّ ملكه، و لأداولنّ الأيّام بين أوليائي إلى يوم القيامة.»

یعنی: زمین را از دشمنان خودم به وسیله آخرین آن‌ها پاک خواهم کرد، و او را در مشرق و مغرب زمین مسلّط خواهم نمود، بادها را مسخّر او می‌کنم، و ابرهای سرکش را برای او رام می‌گردانم و او را بالای همه اسباب و وسائل قرار می‌دهیم، و به لشگرم او را یاری می‌کنم و به ملائکه امدادش می‌نمایم، تا دعوت مرا آشکار کند و مردم را به توحید من جمع کند، آن‌گاه مُلک او را توسعه می‌دهیم، و روزگار آن دولت در میان اولیاء من دست به دست می‌گردد تا روز قیامت.

پس از آن‌که دشمنان را از میان برداشت و قوای کفر درهم شکست، عدل و قضاوت صحیح در سراسر زمین ،که چون یک شهر است، خواهد مستقر شد، در تحت سرپرستی او، عقول، رشید و اخلاق، کامل می‌گردد.

«...إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ اَلْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلاَقَهُمْ.»

کنایه از رشد غیر عادی است.

منابع ثروت زمین استخراج می‌شود و سرزمین‌ها خرّم و آباد می‌گردد و امنیت، سراسر زندگی را فرا می‌گیرد، در سایه آن عدل و امنیت، همهٔ طبقات می‌آسایند؛ تا آن‌جا که مرغ‌ها در آشیانه‌ها بی‌وحشت تخم می‌گذارند، ماهی‌ها در نهرها آسوده زندگی می‌کنند، گویا اطفال هم چنان مؤدّب می‌گردند که حیوانات از آن‌ها مصون می‌مانند.

«...فَعِنْدَ ذَلِكَ تُفْرِخُ اَلطُّيُورُ فِي أَوْكَارِهَا وَ اَلْحِيتَانِ فِي بِحَارِهَا وَ تُمَدُّ اَلْأَنْهَارُ وَ تَفِيضُ اَلْعُيُونُ وَ تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ ضِعْفَ أُكُلِهَا ثُمَّ يُسَيِّرُ مُقَدِّمَتَهُ جَبْرَئِيلُ وَ سَاقَتَهُ إِسْرَافِيلُ فَيَمْلَأُ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»

 یعنی: چون آن حکومت وسعت یافت، پرنده‌ها در آشیانه تخم می‌گذارند، ماهی‌ها در مجاری آب‌ها زندگی می‌کنند و آبادی زمین توسعه می‌یابد، چشمه‌سارها از هر طرف جاری می‌شود، زمین چند برابر آذوقه مردم را می‌رویاند، جبرئیل (فرشته علم) در مقدمۀ دولت اوست، اسرافیل (فرشته زندگی) در ساقه آن دولت است، (پیش‌رُوَش علم است و اثر و دنبال آن، زندگی و حیات) پس زمین را از عدل و قسط پر می‌کند پس از آن‌که از ظلم و جور پر شده.

 بدعت‌ها از میان برداشته می‌شود، و بدعت‌گذاران اعدام می‌شوند، مساجدی که به ریاء و به تظاهر ساخته شده خراب می‌کنند و طرق و شوارع را توسعه می‌دهند.

هیئت قُضات این دولت، مانند داود پیغمبر قضاوت می‌کنند؛ یعنی به آثار جنایت کار را می‌شناسند و به اقرار و گواه احتیاج ندارند،

حکومتِ مال، از میان می‌رود، [و] ارزش مبادلات، به خدمات اساسی و فضائل و کار خواهد بود، که به کلمه جامع (صلوات) تعبیر شده [است]

همه اسباب و وسائل ارتباطی به نفع این دولت تمام خواهد شد.

 از حضرت صادق (ع)

 " إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اَللَّهُ لِشِيعَتِنَا فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى لاَ يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَلْقَائِمِ بَرِيدٌ يُكَلِّمُهُمْ فَيَسْمَعُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ "

- قائم که قیام کرد خداوند درباره شنیدنی‌ها و دیدنی‌های پیروان ما کمک و توسعه می‌دهد به‌طوری‌که میان آن‌ها و قائم، مسافتی است، قائم با آن‌ها سخن می‌گوید، پس آن‌ها می‌شنوند و او را می‌نگرند با آن‌که او در جای خود است.

در پایان، این مطلب را هم ناچار باید تذکر دهیم که موضوع ظهور دولت حقِّ قرآن به دست قائم آل محمد (ص)، در کتاب‌های مسلمین به حد تواتر و اخبار آن در میان مسلمانان مسلّم است، ولی بعضی از نویسندگان اخیر مسلمین، این موضوع را ساختهٔ مردان سیاسی و انقلابی و مؤسسین دولت‌ها دانسته و اخبار آن را ضعیف شمرده‌اند؛ (چنان‌که شیخ الاسلام تونس، این مطلب را در چند شماره‌ٔ مجله هدی الاسلام تعقیب کرده و مرحوم آیت الله آقای حاجی سید صدر الدین صدر. در جواب او کتاب المهدی را تألیف نموده و از طرق مختلف اتفاق مسلمین را ثابت کرده‌اند) این نظر در میان مسلمین از ابن خلدون است در مقدمه کتاب‌اش.

جواب تفصیلی این شبهه مربوط به فن اجتهاد و حدیث و رسیدگی کامل به اخبار آن است. آیا در فنّ حدیث می‌توان باور کرد این همه اخبار ضعیف باشد؟ پس مسلمانان درباره موضوعات دیگر چگونه باید اجتهاد کنند؟

 ولی جواب اجمالی این است که تمسک سیاست‌مداران به این موضوع دلیل روشنی است که این حقیقت در اسلام ریشه ثابتی دارد و میان مسلمانان مسلم بوده و اتصال آن به مبادی اسلام جای شبهه نبوده که توانستند کسانی از این عقیده مسلّم استفاده کنند و با خود تطبیق نمایند همان‌طور که سیاست، پیوسته از معتقدات مردم استفاده می‌کند، نه آن‌که ایجاد ایمان و عقیده‌ای نماید.


منبع:
امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

برچسب ها :

نظر دهید

گزارش